معنی در کاندا - جستجوی لغت در جدول جو
در کاندا
چهارچوب زیرین در
ادامه...
چهارچوب زیرین در
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در چکاندن
(پَ شُ دَ)
کنایه از اشک ریختن:
درم از دیده چکانست بیاد لب لعلت
نظری باز به من کن که بسی در بچکانم.
سعدی
ادامه...
کنایه از اشک ریختن:
درم از دیده چکانست بیاد لب لعلت
نظری باز به من کن که بسی در بچکانم.
سعدی
لغت نامه دهخدا
در شاندن
(پِ کَدَ)
مخفف در فشاندن. در افشاندن. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به شاندن شود
ادامه...
مخفف دُر فشاندن. دُر افشاندن. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به شاندن شود
لغت نامه دهخدا
تصویر در مانده
در مانده
بیچاره عاجز. فرومانده، جمع درماندگان
ادامه...
بیچاره عاجز. فرومانده، جمع درماندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر در ماندن
در ماندن
بیچاره شدن عاجز گشتن فرو ماندن مضطر شدن
ادامه...
بیچاره شدن عاجز گشتن فرو ماندن مضطر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
سر کاندا
بخش بالایی چهارچوب درب
ادامه...
بخش بالایی چهارچوب درب
فرهنگ گویش مازندرانی
در کندا
چهارچوب زیرین در، سکوی جلوی در
ادامه...
چهارچوب زیرین در، سکوی جلوی در
فرهنگ گویش مازندرانی
دار کانده
کنده ی درخت
ادامه...
کنده ی درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
در کاردن
انفاق کردن، رد کردن، خارج کردن، بیرون راندن
ادامه...
انفاق کردن، رد کردن، خارج کردن، بیرون راندن
فرهنگ گویش مازندرانی
ور کانده
دو ردیف ستون کوچک که در دو سوی زیر پوشش بام باشد
ادامه...
دو ردیف ستون کوچک که در دو سوی زیر پوشش بام باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
درکانده
چهارچوب زیرین در، بیرون می کند
ادامه...
چهارچوب زیرین در، بیرون می کند
فرهنگ گویش مازندرانی
در کنا
آستانه ی در درگاه
ادامه...
آستانه ی در درگاه
فرهنگ گویش مازندرانی